نقش و تاثیر هنر و فرهنگ ممالک گشوده‌شده بر شکل‌گیری معماری‌اسلامی
نوشته شده توسط : محمد صالح

 

نقش و تاثیر هنر و فرهنگ ممالک گشوده‌شده بر شکل‌گیری معماری‌اسلامی

فهرست مطالب
مقدمه
فصل اوّل
مؤلفه‌های فرهنگی در عربستان پیش از اسلام
دستاوردهای معماری عربستان در صدر ورود اسلام
فصل دوّم
سنت‌های فرهنگی و هنری ممالک گشوده‌شده در صدر اسلام
امویان و هنر آن‌ها
سنت هنری عباسیان
سرزمین‌های غرب اسلامی
معماری امویان اسپانیا
معماری شمال افریقا و اسپانیا
معماری فاطمیان شمال افریقا و اسپانیا
فصل سوّم
خصوصیات فضای کالبدی مسجد
گنبد
مناره
محراب
مقصوره
صحن
ایوان
یک نکته
فصل چهارم
جلوه‌گری نور و ذوق ایرانی
تزئینات کاشی‌کاری
فصل پنجم
معماری غیر دینی
نظریه گشتالت در معماری اسلام
نگاهی کلی به معماری اسلامی
مقدمه
وقتی به هنر تعبیر “اسلامی” اطلاق می‌شود به اقوامی اشاره می‌کند که زیر نظر حکام مسلمان می‌زیسته‌اند و یا در فرهنگ‌ها و جوامعی زندگی می‌کرده‌اند که به شدت متأثر از ویژگی‌های خاص حیات و اندیشه اسلامی بوده‌اند.
تعبیر اسلامی بر خلاف تعبیر مسیحی نه تنها به یک دین بلکه به یک فرهنگ عمومی هم اطلاق می‌شود.
اعراب فاتح با سنت‌های اندک‌شمار و آموزه‌های محدود هنری خود در جهانی رخنه کردند که هم از لحاظ مضامین و قوالب‌ هنری و واژگان‌عمومی خاص آن بسیار پرمایه و غنی بود.
حال برای فهم و درک هنر اسلامی و اشکالی که پدید آورد و نیز طرز و شیوه آفرینش آن‌ها باید پیش از همه این نکته را روشن کرد که آیا اعراب فاتح این سرزمین‌ها سنت خاصی با خود به ارمغان آورده‌اند؟ و این سنت‌ها در مقایسه با سنت‌های موجود در تمدن‌های آن زمان درچه درجه‌ای از اهمیت قرار دارند؟ آیا دین جدید پدیدآورنده بعضی از نگره‌ها و اصولی بود که بیان هنری یافتند؟ مسلمان‌ها در سرزمین‌های گشوده‌شده کدام نهضت‌ها و حرکت‌های هنری را شکل دادند؟
فصل اوّل
بررسی هنر و معماری عربستان
پیش از ظهور اسلام وصدر اسلام
مؤلفه‌های فرهنگی در عربستان پیش از اسلام
هرچند نمی‌توان به اطلاعات مکتوب درباره عربستان پیش ا زاسلام چندان اعتماد کرد و کاوش و حفاری جدی نیز در این ناحیه به ندرت صورت گرفته‌است  و مکشوفات نیز چندان معتبر نیست، کمابیش باید پذیرفت که در ادوار نزدیک به فتوحات اسلامی عرب‌های عربستان سنت‌های بومی قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند.
آرمان‌های مسلط قبایل درباره زندگی و بازتاب‌های آن در عربستان چندان اعتنایی به هنرورزان نداشت و آن‌ها را در رده‌ای فرودست قرارمی‌داد. این بی‌اعتباری ضرورت نگه‌داری و انتقال آثارآن‌ها را از بین می‌برد.
البته نمونه‌های بسیار وجود دارد که نشان می‌دهد که شماری از اشکال و تعابیر وارد شده به اعتقادات دین اسلام و یا تمدن اسلامی به نوعی در عربستان پیش ا زاسلام وجود داشته ولی کاربرد آنها به لحاظ بیان معماری و هنری بسیار خام و ابتدایی بوده‌است.
مثلاً در مکه و واحه‌های دیگر عربستان درباره حرم نوعی عقیده و برداشت باستانی سامی وجود داشت؛ حرم جایی بود اغلب بزرگ که به طور طبیعی با شیوه‌ای کمابیش خام نقشه‌بندی شده‌بود و در ضمن قداست داشت و جز افرادی خاص، آن‌هم در ایامی خاص کسی به آن راه نداشت.
کلمه مسجد هم منشأ پیش اسلامی دارد. عرب‌های پیش از اسلام در مراسم نسبتاً ساده و مذهبی نمادی از اولوهیت را در خیمه‌ای قرار می‌دادند و یا معمولاً به پارچه‌ای گنبدی‌شکل می‌پیچاندند که تقریباً به نقش‌برجسته‌های پالمیری شبیه بود. محراب که بعدها جزئی از مساجد شد بخش توخالی و مجوّفی از یک بنای مذهبی یا غیرمذهبی بود.
علاوه‌براین ساکنان عربستان مرکزی در زمان محمد (ص) از دستاوردهای هنری کهن‌تر سایر اعراب اطلاع داشتند. دو فرهنگ از فرهنگ‌های نخستین اعراب که تأثیر طولانی بر آن‌ها گذاشت:
۱- لخمی‌ها که یکی از سلسله‌های مسیحی اعراب در مرکز عراق در سده پنجم و ششم میلادی بود. کاخ‌های نیمه‌افسانه‌ای آن‌ها به نام خورنق و سدید نماد رمزی از حشمت و شکوه درباری غیرقابل‌دسترس در  شبه جزیره عربستان بودند و از عجایب جهان برشمرده می‌شد.
۲- تمدن یمن در حاشیه جنوبی شبه‌جزیره که گویا زمانی زیستگاه ملکه سباء برشمرده می‌شد. یمن قرن‌ها پیش از ظهور اسلام معماری درخشانی ا زمعابد و کاخ‌ها و پیکرتراشی نسبتاً اصیل بومی را تجربه کرده‌بود؛ نقاشان عینی آن چندان تجربه داشتند که از طرف دربار ساسانی به همکاری دعوت شدند. نقطه اوج و مایه درخشندگی این تمدن نظام سازمان‌یافته و وسیع آبرسانی بود.
دستاوردهای معماری عربستان در صدر ورود اسلام
مهم‌ترین دستاورد صدراسلام در عربستان توسعه و گسترش خاص مسجد اسلامی بود. درک مسلمانان اولیه از مسجد این بوده که آن را نوعی بنای جدید می‌دانستند. (البته نه از حیث ظاهر طبیعی و فیزیکی، بلکه بیشتر به لحاظ تجمع مسلمان‌های دین جدید)
از تمامی بناهایی که در متون ذکرشده تنها یکی بر معماری مذهبی آینده تأثیر گذاشت. بنایی که دست‌کم در همان زمان هم مسجد می‌دانستند. تردیدی نیست که بعدها برای تزئین بعضی از بخش‌های مساجد و بناهای دیگر از آیات خاص قرآن استفاده شد و اشاراتی از آن، به عنوان یک منبع، در اجزای عمارت به کار رفت. این تفسیر به تأثیر مستقیم قرآن و یا پیامبر بر معماری آینده اسلام اشاره نمی‌کند، بلکه در واقع آن‌ها مبیّن پیوند بی‌همتای اسلامی بین قرآن و بناها بود.
چهارعنصر شامل ترجیح برگزاری نماز در یک مسجد، شکل‌گیری خانه محمد (ص) در مدینه به عنوان نخستین مسجد اسلامی، پرهیز از بازنمایی موجودات زنده و تثبیت قرآن در مقام ارجمندترین منبع معارف اسلامی، از مهم‌ترین عناصری بود که در شکل‌گیری هنراسلامی در دوران ده ساله هجرت تا وفات پیامبر مؤثر افتادند.
فصل دوّم
معماری اسلامی در دوران خلافت ونقش و تأثیر سنت‌های باستانی بر ظهور و پیشرفت آن سنت‌های فرهنگی و هنری ممالک گشوده‌شده در صدر اسلام تمامی سرزمین‌هایی که تحت استیلای مسلمانان درآمد (در سده اوّل) و برای مدتی دیرباز هسته مرکزی جهان اسلام را تشکیل داد به نوعی تحت‌تأثیر هنر کهن یونانی و رومی به مفهوم وسیع کلمه بود. کارل‌بکر این نکته را اینگونه بیان می‌کند: “بدون اسکندرکبیر تمدن یکپارچه و وسیع اسلامی پدید نمی‌آمد.”
مسلمانان دو ایالت ثروتمند امپراطوری بیزانس یعنی مصر و شامات را از آن خود کردند. شامات به علوّ معماری سنگی خود شهره بود و این برجستگی در صدها کلیسای باستان، استحکام مجاری‌ها و غنای موزائیک‌های کف بناها دیده‌می‌شود. به‌علاوه این سرزمین مرکز بنیادهای عظیم امپراطوری همانند عبادت‌گاه‌های ارمن اقدس بود.
در هر جا که یکی از بناهای نخستین اسلامی، طبق داستان‌های هم‌زمان یا بعدی، به طرزی باشکوه جلوه‌گر شده (البته غیر قابل اعتماد است) بیان‌کننده ارسال کارکنانی از سوی امپراطوران بیزانس برای اجرای آن است.
مسلمانان در سمت دیگر در آن سوی فرات بر امپراطوری ساسانی کاملاً استیلا یافتند و هنرمندان و سنت‌های دیرینه آن جذب امپراطوری جدید اسلامی شد. بیشترین اطلاعات ما درباره دستاوردهای امپراطوری ساسانی درمورد معماری غیرمذهبی آن‌هاست: کاخ‌های سترگ با بناهای نسبتاً‌ متوسط ولی با گچ‌بری‌های تزئینی  و پراز نقش و نگار؛ ویژگی‌های معماری مثل ایوان‌شاهانه (یک گنبدخانه مسطتیلی که از یک سمت باز بود) و تزئین گچی. هنر ساسانی در روزگار فتوحات اسلامی یکی از وسیع‌ترین هنرهای زمانه بود. ولی به‌هرحال ساسانیان هم شماری از اشکال معماری و تصویری خویش را از واژگان کهن باستان اقتباس و با تغییراتی بازآفرینی کرده‌بودند.
البته اهمیت سیاسی و هنری این دو امپراطوری عظیم نباید وجود سایر سنت‌های فرهنگی و هنری را در سایه قرار دهد. از آثار تاریخی این سنت‌ها چیزی شناخته‌شده نیست ولی از اهمیت آن‌ها نباید غافل بود، زیرا شماری از آن‌ها جامه اسلامی پوشیده‌اند و یا به گونه‌ واسطه‌ای بین اسلام و سایر فرهنگ‌های جهانی عمل کرده‌اند.
یک نمونه، جمعیت سامی‌نژاد سوریه و منطقه فرات علیاست. (هرچند مسیحی و پاره‌ای از جهان بیزانس شناخته می‌شدند.) این‌ها پیش از ورود اسلام فردیت‌بخشی هنری‌شان را شروع کرده و فرهنگ هلنی را با حرکت‌های بدعت‌گرانه عقب زده‌بودند. این‌‌ها تحت تأثیر سنت‌های شرقی بودند. هرچند اطلاعات چشم‌گیری از هنر آن‌‌ها، به‌خصوص در آستانه سده‌ةای فتوحات اسلامی، در دست نیست، اما می‌توان چند و چون و کیفیت مرکز بزرگ آن‌ها یعنی “اداسا” را از روی بناهای دورا-اروپوس،پالمیرا، هاتراوتواآبدین حدس زد. این‌ها انتقال نقش‌مایه‌ها و اشکال کهن را به درون شیوه‌های انتزاعی و اشکال تزئینی ادامه دادند و آن‌را به صورت یکی از جنبه‌ها و خصایص ویژه هنر بیزانس درآورده‌اند.
یک منطقه دیگر نیز که در حوزه هنراسلامی در سده اول هجری اهمیت ثانوی داشت و بعدها در سده‌های پسین اهمیتی درخور یافت، ارمنستان بود. این منطقه که بین دو امپراطوری ایران و بیزانس مبادله می‌شد، اقتباس از هر دو امپراطوری هنر خاص خود را شکل داد. گرجستان هم که یک منطقه کوهستانی بود در سده‌های بعد تأثیر مشابهی داشت. اما این فرهنگ‌ها، علی‌رغم اهمیت خاص و خصوصیات هنری‌شان تا حدود زیادی به دو امپراطوری ایران و بیزانس متکی بودند. دو منطقه پیرامونی هم بودند که تأثیر آن‌ها دست‌کم د رابتدا، بسیار پراکنده بود. یکی هند است که مسلمانان در سده دوم به آن دست یافتند. دومی آسیای مرکزی است که مدت‌هاگمان می‌رفت از اذناب فرهنگی جهان ساسانی است، ولی امروزه پس از کاوش‌های عینی سی‌سال گذشته معلوم شده که فرهنگ آن منحصر به خودش است و فرهنگ چینی، هندی، ساسانی و حتی عناصر غربی را با خصوصیات بومی سغدی درهم‌آمیخته و هنری پدید آورده که در خدمت بعضی ادیان (مانویت، مسیحیت، بودائیت، مزدائیت) و شماری از شاهان محلی و بازرگانان قرار گرفته‌است.
در اینجا به چین هم باید اشاره کرد که اگرچه سرزمین بسیار دوری بود، تأثیر آن به طور پراکنده احساس می‌شد.
بنابراین اعراب فاتح با سنت‌های اندک‌شمار و آموزه‌های محدود هنری خود در جهانی رخنه کردند که هم از لحاظ مضامین و قوالب‌ هنری و واژگان‌عمومی خاص آن بسیار پرمایه و غنی بود.

(((برای دانلود کلیک کنید )))

 





:: موضوعات مرتبط: عمران و معماری , ,
:: برچسب‌ها: نقش و تاثیر هنر و فرهنگ ممالک گشوده‌شده بر شکل‌گیری معماری‌اسلامی ,
:: بازدید از این مطلب : 508
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 8 آبان 1392 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: